قیمت محصول : $0.00
شاید اسم کتاب هنر ظریف بیخیالی کمی غلط انداز باشد و مخاطب را به بیخیالی و بی توجهی تشویق کند. اما حرف مارک منسون ورای کلمهی بیخیالی است. او معتقد است انسانها در طول عمر مفید خود، آنقدر زمان و انرژی ندارند که بخواهند به تمام مسائل کلی و جزئی اهمیت نشان دهند. بنابراین باید حاشیه را رها کرد و به اصل زندگی چسبید. او در کتاب خود توضیح میدهد انسانها محدودیت زیادی در منابع، امکانات و زمان دارند، بنابراین تمرکز بر مسائل مهم و ضروری در اولویت است.
دربارهی کتاب هنر ظریف بیخیالی اثر مارک منسون
کتاب هنر ظریف بیخیالی در دستهی کتابهای (Self-Help) یا خودیاری طبقهبندی شده است. از طرفی عدهای از منتقدان آن را متعلق به کتابهای روانشناسی علمی و خلاقانه دانستهاند. این کتاب در ۹ فصل نوشته شده است و زبانی ساده و روان دارد. به شکلی که مخاطب احساس میکند به صحبتهای یک دوست صمیمی گوش میدهد.
کتاب هنر ظریف بیخیالی به سرعت به تجدید چاپ رسید و در سراسر جهان مورد توجه افراد زیادی قرار گرفت. او در این کتاب از موضوع جدیدی صحبت نکرده، بلکه فقط زاویه دید خود را نسبت مسائل کنونی تغییر داده است. او عمیقا به رنج انسانها اندیشیده است وآن را دوست و همنشین قدیمی انسان میداند. مارک منسون معتقد شکل رنج در طول سالها تغییر کرده است. رنج انسان امروزی، تلاش بیپایان آنها برای به دست آوردن محبوبیت بیشتر، موقعیت شغلی بهتر، شادکامی و ثروت است. او در کتاب خود توجه بیش از حد به نداشتهها را به چالش کشیده است و کلید شادی واقعی را اهمیت دادن به چیزهای کمتر میداند. چیزهای کمتر در دایرهی واژگان او به معنای چیزهای واقعی و در دسترس است.
هر فصل با روایت یک داستان از شخصیتهای شناخته شده مانند چارلز بوکفسکی، ارنست بِکِر و… آغاز شده است. منسون با روایت سرگذشت و سختیهایی که آنها در به دست آوردن موفقیت کشیدهند، قصد دارد یک پیام را به مخاطبان خود انتقال دهد: شرایط زندگی خود را با تمام کاستیها و کمبودها بپذیرید و انتظارات غیر واقعی را دور بریزید. مارک منسون بزرگترین مشکل انسان امروزی را خوشبختی میداند. خوشبختی یک معادلهی حل نشدنی در زندگی به شمار میآید و غم بخش جدانشدنی ذات آن است.
مروری بر فصلهای کتاب هنر ظریف بیخیالی
فصل اول: تلاش نکنید
فصل دوم: خوشبختی یک مشکل است
فصل سوم: شما خاص نیستید
فصل چهارم: ارزش رنج کشیدن
فصل پنجم: شما همیشه در حال انتخاب هستید
فصل ششم: شما در مورد همه چیز اشتباه میکنید
فصل هفتم: شکست راهی به جلو است
فصل هشتم: اهمیت نه گفتن
فصل نهم: و آنگاه خواهید مرد
دربارهی مارک منسون نویسندهی کتاب هنر ظریف بیخیالی
مارک منسون نویسنده و وبلاگ نویس سرشناس آمریکایی در ۹ مارس ۱۹۸۴ به دنیا آمد. او در ایالت تگزاس بزرگ شد و برای ادامه تحصیل در دانشگاه بوستون به این ایالت نقل مکان کرد. او فارغ التحصیل رشتهی تجارت جهانی است. مارک منسون با کتاب «هنر ظریف بیخیالی» یا «هنر ظریف رهایی از دغدغهها» در ایران شناخته شد. این کتاب که دومین اثر نویسنده به شمار میآید که برای او شهرت زیادی به ارمغان آورد. «هنر ظریف بیخیالی» میتوان در صدر فروش و ویترین تمام کتاب فروشیها مشاهده کرد. کار اصلی مارک منسون وبلاگ نویسی است و نویسندهای در حوزه خودیاری و موفقیت فردی به شمار میآید. او به تازگی کتاب سوم خود را تحت عنوان «اوضاع خیلی خراب» را منتشر کرده است.
ترجمهی کتاب هنر ظریف بیخیالی به فارسی
رادیو مثبت یکی از ناشران صوتی است که فعالیت خود را با هدف بهبود سطح کیفی زندگی افراد جامعه آغاز نمود. رادیو مثبت در کلیهی زمینهها با موضوعات انگیزشی، روانشناسی، کسب و کار، مدیریت و رهبری محصولات متنوعی را در اختیار علاقمندان به این حوزهها قرار داده است. کتاب صوتی «هنر ظریف بیخیالی» با ترجمهی گروه مترجمان و خوانش محسن زرآبادی با کیفیت عالی منتشر گردید.
چرا باید کتاب هنر ظریف بیخیالی را خواند؟
مارک منسون استاد سخنوری است. او میتواند از هر موضوعی یک کتاب بنویسند. انتخاب عناوین جذاب و پرمخاطب کاری است که منسون در انجام آن بیمانند. او با صراحت و صمیمیت با مخاطب صحب کرده است و در فصل اول گفته است: تلاش نکنید. همین جملهی جنجالی مناقشات زیادی را ایجاد کرده است. سخن اصلی این کتاب آن است انسان باید بداند که به چیزی اهمیت دهد. این کتاب در دستهی کتابهای روانشناسی و خودیاری قرار دارد. و برای گروه سنی بزرگسال مناسب است.
در بخشی از کتاب هنر ظریف بیخیالی میخوانیم
من وقتی می گویم خوش شانس بوده ام واقعا به آن باور دارم.
من در سال ۲۰۰۷ فارغ التحصیل شدم تا خود را به موقع به سقوط مالی و رکود اقتصادی برسانم، و تلاش کردم که به بدترین بازار مشاغل در هشتاد سال گذشته وارد شوم.
در همین زمان فهمیدم کسی که در حال اجارهی یکی از اتاقهای آپارتمان من به فرد دیگری بوده، سه ماه اجاره بها را پرداخت نکرده است. وقتی که این موضوع را به او یادآوری کردم. او گریه کرد و ناپدید شد، و من و هم اتاقی دیگرم مجبور شدیم هزینهی آن را پرداخت کنیم. من پس انداز خودم را از دست دادم. شش ماه بعد را روی کاناپهی خانهی یکی از دوستانم گذراندم. همچنین کارهای عجیبی را یکی پس از دیگری انجام میدادم و میکوشیدم تا حد ممکن کمتر بدهکار شوم تا سرانجام شغلی واقعی پیدا کنم.
می گویم خوش شانس بودم؛ چون مانند یک بازنده وارد دنیای بزرگسالی شدم و کارم را از پایینترین نقطه شروع کردم. وقتی افراد در موقعیت شروع یک کسب وکار یا تغییر شغل و استعفا ازیک شغل بد قرار میگيرند. رسیدن به پایین ترین نقطه، اساسا بزرگترین ترسشان در زندگی است؛ اما من آن را در همان ابتدای کار تجربه کردم. از اینجا به بعد. وضع، تنها بهتر میشود. پس خوش شانس بودم.
وقتی که شب روی یک تشک بدبو میخوابید و برای اينکه بدانید آیا پول خوردن یک ساندویچ را دارید يا نه، سکههای خرد را میشمارید و بیست رزومهی کاری ارسال کرده اید. آما هیچ کس با شما تماس نگرفته است. آن وقت شروع یک وبلاگ و یک کسب وکار اینترنتی مسخره؛ آن قدرها هم ایدهی ترسناکی به نظر نمیرسد.
در این حال، اگر هر پروژهای که راه اندازی کنم. شکست بخورد و اگر هر مطلبی که بنویسم، خوانده نشود. کارم دقیقا به همان جایی ختم میشود که از آنجا شروع کردهام. پس چرا امتحان نکنم؟
شکست. یک مفهوم نسبی است. اگر معیار من این بود که به یک کمونیست آنارشیست انقلابی تبدیل شوم، عدم موفقیت من در کسب درآمد در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ یک موفقیت بزرگ به شمار می رفت؛ اما اگر مثل بیشتر مردم، معیار من این باشد که نخستین شغل جدی خودم را پیدا کنم تا بتوانم بعد از فارغ التحصیلی، هزینههای خود را پوشش دهم بازندهی بزرگی خواهم بود.