قیمت محصول : $0.00
در انتهای صحنه، تصویر راه شیری در ابتدا نمایان میشود، صحنه با نور ضعیفی روشن میشود. آدم از سمت چپ وارد شده و به وسط انتهای صحنه میرود.
آدم: من اولین خدام.
قابیل از سمت چپ وارد میشود، تقریباً سخت میشنود.
قابیل: چی؟
آدم: من اولین خدام.
قابیل: آهان.
قابیل به سمت راست میانهی صحنه میرود.
قابیل: من دومین خدام.
هابیل تقریباً با بیقیدی از سمت چپ وارد میشود و به سمت چپ صحنه میرود.
هابیل: من سومین خدام.
هنوخ از سمت چپ با بیخیالی وارد میشود و کاملاً به سمت چپ در میانهی صحنه میایستد.
هنوخ: من چهارمین خدام.
آدم خمیازه میکشد.
قابیل: چی؟
آدم: کسلکنندهست، این بینهایت.
هابیل: وحشتناک کسلکننده.
قابیل: چی؟…
-از متن کتاب-
ادامه…