قیمت محصول : $0.00
دوازده روزنامهای که در این کتاب بررسی شدهاند جزء مجموعهای نخبه از نامهایی بسیار آشنا در چندین کشور و در حرفه جهانی اطلاعاتند. اما این فهرست به دوازده روزنامه منحصر نمیشود. همین مطالعه را میتوان در کتاب دیگری بر گاردین، لوسآنجلس تایمز، فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، نویه زورشر زایتونگ، اِل پائیس، لا پرِنسا، جورنال دو برازیل، ایزوِستیا، لااستامپا، روزنامه مردم، یومیوری و فیگارو هم انجام داد و به نتایجی کلا مشابه رسید. اما هر کتابی در جایی باید پایان یابد و باید انتخاب کرد. من اگر بیشترین سالهای زندگیِ کاریام را به نوشتن در گاردین نگذرانده بودم، روزنامه خودم نخستین موردی بود که به آن میپرداختم و یقیناً گاردین از محک کتاب حاضر، که به تحلیل مطالب هر روزنامه درباره ایرانِ دهه ۱۹۷۰ میپردازد، سربلند بیرون میآمد. گاردین نخستین روزنامهای بود که دریافت شبهای شعر سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ در حکم عرضاندامی داخلی و روشنفکرانه در برابر حکومت شاه است و امواج نارضایی و غرور فرهنگی در سراسر کشور میپراکند. گاردین هرگز نمیگذاشت خوانندگانش فراموش کنند که ایران، با همه ارزش بدیهی استراتژیک و اقتصادیاش برای غرب، گرفتار دیکتاتوریِ خودسرانه و بیرحمانه شاه است. بنابراین وقتی من این کتاب را به آلستر هِدرینگتن و پیتر پرستن، ویراستاران پیشین و کنونیام، و همکارانم در بهترین روزنامه دنیا تقدیم میکنم، روزنامهنگارانِ دیگر درک میکنند که کار من چیزی بیش از ادای دین به آنها نیست.
بسیار متأسفم که برخی از بهترین روزنامههای دنیا در این کتاب نیامدهاند. روزنامههایی به خوبیِ دی پرِسه چاپ اتریش، بوربا چاپ یوگسلاوی، و داگبلات چاپ سوئد از این نظر بدشانسی آوردهاند که در کشورهایی کوچک که مراکز بینالمللیِ خبر نیستند منتشر میشوند. نویه زورشر زایتونگ، والاستریت جورنال و فایننشل تایمز در زمینه اقتصاد فوقالعادهاند. مطالب بینالمللی و فرهنگی روزنامه اخیر و مطالب سیاسی نویه زورشر زایتونگ مایه اعتبار هرچه بیشتر آن روزنامههاست، اما دریغ که در این کتاب جای کافی برای ستایش آنها نیست. فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، با هر معیاری که بگیریم، از روزنامههای برجسته دنیاست؛ اما در انتخاب برای نوشتن درباره آن یا درباره دی ولت، تأثیر همه جانبه آکسل اشپرینگر بر دنیای نشر در آلمان بعد از جنگ کفه را به سود دی ولت سنگین میکند. در امریکای جنوبی، روزنامه لاپرنسای آرژانتین، که ویراستارانش برای آزاد ماندن قهرمانانه با پرون جنگیدند، ژورنال دو برازیل، و خوشبختانه تا حدی کمتر اِکسِلسیورِ مکزیک، روزنامههاییاند که از فشار دولتها رنج کشیدهاند. با این همه شاید از دولتهایی که بالای سر آنهاست بیشتر عمر کنند؛ درواقع، در مورد ژورنال دو برازیل میتوان گفت که چنین شده است.
تحقیق برای این کتاب و نوشتن آن سه سال وقت گرفت. حین آخرین بازبینیها، محمد هیکل سردبیر الاهرام به زندان افتاد، سردبیر دی ولت اخراج شد، تایمز لندن بار دیگر با خطر تعطیل مواجه شد و آبروریزیِ جایزه پولیتزر گرفتنِ یک مقاله قلابیِ واشنگتن پست هیچ شباهتی با مطالب عالی آن درباره واترگیت نداشت. وقایع و شهرتها در دنیای روزنامهها تندتند میآیند و میروند. ریچارد هیوز، که در میان روزنامهنگارانی که در زمینه چین کار کردهاند بزرگترین است، در باشگاهی در هنگکنگ چکیده یک عمر کار خبرنگاریاش را در اختیار من گذاشت. او گفت: ”کار ما فقط به اندازه روزنامه فردا ارزش دارد” و به چهره من نگاه کرد تا مطمئن شود که حرفش را باور نکردهام. زیرا، دست آخر، در حرفه ما هیچکس چنین حرفی را باور نمیکند. روزنامهها بزرگتر از مجموع جزئیات خویشند. دوام آنها خیلی بیش از مدت کار شخص سردبیران یا نویسندگانشان، بیش از دولتها و بیش از رکودهاست. و با همه دیرباوری و بددلیای که روزنامهنگارها بهسبب حرفهشان در خطر ابتلای به آن هستند، گمان میکنم ما مردمانی هستیم احساساتی، بهشدت احساساتی، که بسیار بیش از آنچه حاضریم در برابر دیگران به زبان بیاوریم به حرفه و روزنامههایمان وابستهایم. زندگینامههای دوازده روزنامهای که در این کتاب بررسی شدهاند شاید تا حدی توضیح بدهند چرا.
ادامه…