درباره کتاب بازاریابی با هک رشد
هیچ صنعتی مانند صنعت نمایش و سرگرمی نیست. با این حال، وقتی واقعاً دربارهاش فکر میکنیم، همهی تیمهای بازاریابی (صرفنظر از اینکه واقعاً در چه حوزهای فعالیت میکنند)، به هنگام عرضهی محصولی جدید، رفتارشان بهگونهای است که انگار در این صنعت فعالیت میکنند. به جد معتقدم هر کسی که محصولی را بازاریابی یا عرضه میکند در خیالش اینطور تصور میکند که دارد افتتاحیهی فیلم بسیار موفقی را برگزار میکند. و این توهم در شکلگیری و تحریف هر تصمیمی که برای بازاریابی میگیریم نقش دارد.
احساس خوبی ایجاد میکند، اما بسیار اشتباه است.
اولین ایدهمان افتتاحیهای بزرگ، مراسم باشکوه عرضهی محصول، انتشار خبر یا پوشش رسانهای گسترده است. ناخودآگاه فکر میکنیم به بودجهی تبلیغاتی نیاز داریم. به فرش قرمز و آدمهای مشهور نیاز داریم. از همه خطرناکتر، تصور میکنیم باید در یک بازهی زمانی بسیار کوتاه تا میتوانیم مشتری بهدست آوریم و اگر این روش فوراً جواب ندهد، همهچیز را شکستی میبینیم که البته از عهدهی زیانش برنمیآییم. در این توهم به سر میبریم که محصولمان باید مثل فیلم تبدیلشوندگان باشد، نه پروژهی جادوگر بلر.(۲۷)
ناگفته پیداست که چنین فکری احمقانه است. با این حال، من و شما، سالهاست یاد گرفتهایم بیچونوچرا از این توهم پیروی کنیم.
مشکل کار کجاست؟ خب، برای تازهکارها، بیشتر فیلمها شکست میخورند.
ادامه…
بستن