پژوهش کتاب کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟ - پژوهش کتاب

نقد و بررسی کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟

درباره کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟

کتاب «چه کسی فروش مرا ربود؟»Who Stole My Sale?  نوشته‌ی تاد دانکن در اکتبر  سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این کتاب درباره‌ی بیست و سه نکته‌ی مهم و راهبردی مؤثر در میزان فروش یک کسب‌وکار صحبت می‌کند. بسیاری از افراد به دنبال عادات و نکاتی هستند که منجر به فروش بیشتر کسب‌وکار آن‌ها شود ولی تاد دانکن در این اثر رویکردی متفاوت دارد و از بیست و سه اصل حرف می‌زند که مانع از فروش زیاد می‌شود. برای فروش بیشتر، جذب مشتری و نگه داشت مخاطبان باید تمامی فرآیندهای منجر به فروش به‌خوبی برنامه‌ریزی و اجرا شوند. مدیران و افراد فعال در کسب‌وکارها باید بدانند علاوه‌بر داشتن استراتژی راهبردی توجه به اعتراضات و انتقادهای مخاطبان نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و عدم رسیدگی به آن‌ها می‌تواند سبب شکست یک کسب‌وکار شود.

تاد دانکن در کتاب «چه کسی فروش مرا ربود؟» به بیست و سه نکته‌ی مهم اشاره می‌کند که سبب کاهش فروش یک کسب‌وکار می‌شود. تاکنون کتاب‌های زیادی در ارتباط با چگونگی افزایش فروش یک شرکت یا برند منتشر شده است ولی هیچ نویسنده و بازاریابی علل شکست و سقوط یک کسب‌وکار را نشان نداده است. تاد دانکن    Todd Duncan نویسنده و سخنران انگیزشی اهل آمریکا در این کتاب به‌خوبی تمامی علل مؤثر در کاهش میزان فروش را توضیح داده و برای اصلاح آن‌ها راه‌حل‌های عملی و ساده‌ای بیان کرده است. این نویسنده براساس سال‌ها تجربه در زمینه‌ی کسب‌وکار و همکاری با شرکت‌های معتبر این کتاب را نوشته تا تمامی افرادی که به دنبال موفقیت در فروش هستند به منبعی کامل و اصولی دسترسی داشته باشند.

مروری بر فصل‌های کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟

کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟ شامل بیست و سه داستان کوتاه و واقعی است که هر کدام از آن‌ها به دلایل عدم موفقیت در فروش اشاره می‌کنند. مطالعه‌ی این موارد به مدیران، بازاریابان، افراد فعال در حوزه‌ی اقتصاد و فروش و کارآفرینان پیشنهاد می‌شود که عبارت‌اند از:

پاک کردن چربی غذا از روی لباس
فروش روزنامه، یا یک ‌اندیشه‌ی خوب
قلب خدمتکار
کسب‌وکار خوب، از دل گفت‌وگوی خوب بیرون می‌آید
استانداردهای خودتان را پیدا کنید
یک چشم‌انداز جدید
از رقابت بهره‌برداری کنید
روشی برای عقد قرارداد
ارزش تمرکز
مسئولیت‌پذیر بودن
ادب و نزاکت منجر به عقد قرارداد می‌شود
راه و روش جنوبی‌ها
موفقیت، کسب‌وکار شماست
اوقات خود را تنظیم کنید
قدرت‌نمایی نکنید
تولید خود را خوب و مشتری‌هایتان را بهتر بشناسید
پایان یک مکالمه‌ی تلفنی سرد
با گفت‌وگو، درها را به روی خود باز کنید
مسئولیت‌های کمتر، بازده اقتصادی بیشتر
تلاش برای موفقیت
برای وقت خود ارزش قائل شوید
نیروی پیش برنده
روابط سودمند به‌مرور زمان شکل می‌گیرند

ترجمه کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟ به زبان فارسی

کتاب «چه کسی فروش مرا ربود؟» نوشته‌ی تاد دانکن با ترجمه‌ی «احمد روستا» و «محمود حمیدخانی» از سوی انتشارات سیته در سال ۱۳۸۷ منتشر شد که نسخه‌ی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «احمد روستا» و «محمود حمیدخانی» از مترجمان ایرانی فعال در ترجمه‌ی آثار بازاریابی، تبلیغات و کارآفرینی هستند که سایر آثار آن‌ها نیز در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.  

در بخش‌هایی از کتاب چه کسی فروش مرا ربود؟ می‌خوانیم

زوج جوانی قصد داشتند که سروسامانی به وضعیت اقتصادی خود بدهند و درآمد بیشتری داشته باشند. به نظر آن‌ها جنوب کالیفرنیا برای این کار مناسب نبود. آنان زمان زیادی را صرف پیدا کردن خانه‌ای مناسب در یکی از سه ایالت موردنظرشان از طریق اینترنت کردند و بالاخره یکی از آن‌ها را در ایالت جورجیا پیدا کردند. بنابراین تصمیم گرفتند ماه آینده به آنجا بروند. لذا هماهنگی‌های لازم را با آژانس مسکنی در آن ایالت برای تنظیم برنامه‌ی سفر خود به عمل آوردند. سه هفته بعد هم راهی جورجيا شدند.

نانسی، دلالشان، آن خانه و یازده خانه‌ی دیگر را به آن‌ها نشان داد. او می‌خواست آن‌ها احساس خوبی نسبت به او پیدا کنند و مطمئن باشند در ازای پولی که هزینه می‌کنند، خانه‌ای باارزش خریداری می‌کنند. نانسی فکر می‌کرد که آن‌ها حتی می‌توانند خانه‌ای بهتر از آنچه به خاطر آن راهی سفر شده بودند، تهیه کنند. در پایان روز اول، خانه‌ای قدیمی ساخته شده در قرن نوزدهم که بازسازی شده بود، چشم آن‌ها را گرفت. این عمارت در زمینی به مساحت دو و نیم جریب قرار داشت. این ملک از همه‌ی آن ۱۲ خانه‌ی قبلی که دیده بودند، گران‌تر و کوچک‌تر بود. ولی نانسی راضی نبود. او پیشنهاد کرد که قبل از تصمیم‌گیری نهایی چند ملک دیگر را هم ببینند. ملکی در نظر او بود که هنوز به آن‌ها نشان نداده بود. زوج جوان موافقت کردند.

روز بعد در راه بازدید از اولین خانه، نانسی یک پلاکارد بزرگ رنگی تبلیغاتی را از راه دور به آن‌ها نشان داد و گفت: «آنجا جایی است که ما دنبالش هستیم.» تصویر روی پلاکارد منطقه‌ی سرسبزی را نشان می‌داد که حیاط آن چشم‌انداز بسیار زیبایی داشت و محدوده‌ی ۵۰۰ جریبی آن با موانع طبیعی محصور شده بود. در پایین این پلاکارد قیمت خانه نوشته شده بود که هفتاد هزار دلار کمتر از خانه‌ی قدیمی بازسازی شده بود. وقتی که آن‌ها وارد ساختمان شدند، هر سه آهی از سر خوشحالی کشیدند. این خانه همان بود که آن‌ها می‌خواستند. بعدازظهر آن روز معامله انجام شد. برای جشن گرفتن، نانسی پیشنهاد کرد که ناهار را در رستوران محبوب او که صاحب و آشپزش را می‌شناخت، بخورند. از زوج جوان به نحوی گرم و محترمانه با چای پذیرایی شد.

این پایان بسیار خوبی برای یک روز مهیج و دوست داشتنی بود. زوج جوان برای قدردانی از نانسی، او را به‌صرف نهار در روزی که برای امضای قرارداد می‌آیند دعوت کردند. نانسی با خوشحالی پذیرفت؛ درست مطابق آداب جنوبی‌ها. نانسی توضیح داد که یک مزرعه‌ی ۸ جریبی دارد که آن‌ها می‌توانند در زمانی که برای امضای قرارداد می‌آیند، در آن اقامت کنند. او بر این پیشنهاد خود پافشاری کرد و به همین علت دوستی صمیمانه‌ای بین آن‌ها برقرار شد.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 435 views بار دسته بندی : مدیریت، بازاریابی و فروش تاريخ : 11 مارس 2021 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

برچسب ها