پژوهش کتاب کتاب صوتی طوفان (خلاصه کتاب) - پژوهش کتاب

قیمت محصول : $0.00

این روزها کتاب‌هایی در سطح دنیا متداول شده که بسیار کوتاه هستند، شاید بشود اسمشان را گذاشت:کتابک، خواندنی‌های‌ کوتاه یا کتابچه. از قضا این «خواندنی‌های کوتاه» بسیار مورد استقبال قرار گرفته‌اند.
نوولا در همین راستا تهیه شده است، «نوولا» مجموعه کتاب‌های کوتاه و پرکاربردی است که به تلاش انتشارت نوژین مهیا شده است. وجه تمایز «نوولا» این است که شما با مطالعۀ آنها می‌توانید در کمترین زمان خودتان را در حال و هوای رمان‌های بسیار پر حجم کلاسیک، احساس کنید.
ما شاید برای اولین بار یک ترجمۀ معتبر و دقیق از چکیده‌رمان ‌های کلاسیک به فارسی گردآورده‌ایم. قابل توجه است که این چکیده‌ها به دست یک نویسندۀ انگلیسی‌زبان به شیوۀ دقیق و علمی نوشته شده و هدفش ایجاد انگیزه به مطالعۀ ادبیات کلاسیک است.
پس دیگر نیازی نیست برای مطالعۀ رمان‌های محبوب خود، کتاب‌هایی قطور تهیه کنید؛ «نوولا» چکیده‌هایی مفید و دقیق از رمان‌ها برای شما فراهم آورده تا اگر به رمانی خاص علاقه داشتید، به مطالعۀ نسخۀ کامل آن هم بپردازید و از خواندن ادبیات کلاسیک لذت بیشتری ببرید.
در اینجا خلاصه رمانِ «طوفان» برای شما فراهم شده است.

ناخدا مک‌ویر، ناخدای کشتی نانشان، پسر یک بقال خرده‌فروش از بلفاست بود. او در ۱۵ سالگی بدون اینکه به پدر و مادرش اطلاع دهد از خانه فرار کرد و به دریا رفت و شروع به کار بر روی کشتی کرد. پدرش هرگز او را به خاطر این کار نبخشید و همیشه می‌گفت که می‌توانند بدون او سر کنند اما مادرش در انزوا و تنهایی همیشه به یاد تنها پسرش اشک می‌ریخت. مک‌ویر سال‌ها در دریا کار کرد تا بالاخره برای اولین بار فرماندهی یک کشتی را به دست گرفت. او با زنی به نام لوسی ازدواج کرده بود و دو فرزند دختر و پسر به نام‌های لیدیا و تام داشت. مک‌ویر به جز مواقع ضروری، خیلی کم به خانه می‌رفت و فرزندانش او را به خوبی نمی‌شناختند. همسرش به تنها ماندن عادت کرده بود و تنها راز زندگی‌اش ترس بیش از اندازه‌اش از بازگشت همیشگی همسرش بود.
شهرت مک‌ویر در این بود که همه کشتی‌هایی که او هدایتشان را بر عهده داشت، مکانی سرشار از آرامش و هماهنگی بودند. او در ساحل و در کشتی همیشه تنها بود، فردی درون‌گرا بود و خیلی کم‌حرف بود،البته به جز مسائل مربوط به وظایفش مثل دستوراتی که برای تغییر جهت کشتی می‌داد، (او هرگز افرادی که ساعت‌ها پشت سر هم حرف می‌زدند را درک نمی‌کرد و نمی‌دانست که آن‌ها زمان زیادی را صرف صحبت درباره چه چیزی می‌کنند.) او ناخدای کشتی نانشان شد که سه سال پیش در دومبارتن به دستور شرکتی متشکل از چند تاجر سیامی ساخته شده بود. کشتی نانشان با یک محموله و دویست باربر چینی، که بعد از سال‌ها کار کردن برای شرکت بون هین در مستعمرات مناطق گرمسیر به خانه بازمی‌گشتند، راهی بندر فاوچائو شدند…”

ادامه…

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 90 views بار دسته بندی : تاريخ : 14 نوامبر 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با محصول باشد منتشر نخواهد شد.