نقد و بررسی کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران
کتابهایی که در حوزه تجارت و بازاریابی نوشته میشوند در بازار کم نیستند؛ اما چند درصد از کارآفرینان و فعالان صنعت و بازار از این کتابها استفاده میکنند. واقعیت این است که تعداد کتابهایی که در این زمینه نوشته میشوند اگرچه زیاد هستند اما یکی از دغدغههای مهم افراد کتابخوان این حوزه ساده بودن مطالب و مفاهیمی است که در این کتابها توضیح داده شدهاند. کتاب تکنیکهای بازاریابی در ایران به زبانی ساده و روان و به شکل جزئی و پختهتر بحثهای روز بازاریابی را به زبان روز بازار ایران مطرح کرده است. این کتاب برای هر فردی که سوال های زیادی در رابطه با کسب و کارها در ذهن دارد، پاسخگوست.
درباره کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران
کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران نوشتهی محمود محمدیان عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی و حسین یاغچی است. این کتاب برای افرادی که به نوعی با بازار سرو کار دارند مناسب است. نویسندگان کتاب با تحقیقات اصولی و اساسی کتاب حاضر را برای ایرانیانی که به دنبال کارآفرینی صحیح و اصولی هستند نوشتهاند. در این کتاب تکنیکهای بازاریابی توضیحات علمی و کاربردی به سادهترین شکل ممکن در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. نویسندگان سعی کردهاند تا با سادهسازی مفاهیم علمی طیف گستردهای از مخاطبان را برای خواندن این کتاب تشویق کنند. به طوری که نه تنها کارآفرینان بلکه مشاغل خانگی هم میتوانند از مطالب آن برای بهبود و ارتقای کار خود استفاده کنند. نویسندگان در ابتدای کتاب آوردهاند: «خیلیها ممکن است سوالاتی در زمینهی بازاریابی و مسائل بازار داشته باشند؛ قرار نیست هر کسی که در این زمینه سوالی داشت برود درس بازاریابی بخواند تا برای سوالش، پاسخی بیابد. به طور مثال فردی که تحصیلاتش تا سوم نظریست، ممکن است در زمینهی کسبوکارش با سوالی مواجه شده باشد؛ ما که نمیتوانیم به این فرد بگوییم برو کنکور شرکت کن و وارد دانشگاه شو تا جواب سوالت را از خلال درسها بیابی. این فرد حتی ممکن است علاقهای نداشته باشد در کلاسهای مربوط به این رشته حضور پیدا کند یا احساس کند پیشنیازهای مربوط به حضور در سر کلاس را ندارد؛ اما در عین حال سوالهایی هم در زمینهی کسبوکارش برایش ایجاد شده باشد که دنبال جواب آنها بگردد. از آنجا که در این کتاب، این دسته از مخاطبان را هم مدنظر داریم، تلاش میکنیم موضوعات به شکل سادهسازی شدهاش در اختیار مخاطبان قرار گیرد.»
کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران به زبان ساده و روان نوشته شده است و مطالب آن برای علاقهمندان به رشته بازاریابی مناسب است. کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع بازاریابی و مدیریت را بخوانند مفید خواهد بود.
نگاهی بر سرفصلهای کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران
فصل یکم: تاریخ یک تعامل
فصل سوم: معرفی انواع تحقیقات برای درک نیاز مشتری
فصل چهارم: نفوذ به جعبهی سیاه مغز با تحقیقات روی ناخودآگاه
فصل پنجم: چرا بخشبندی بازار اینقدر مهم است؟
فصل ششم: بیانیهی جایگاه چه تاثیری بر کار شما دارد؟
فصل هفتم: بازاریاب میکسر است؛ یعنی چه؟
فصل نهم: معرفی انواع استراتژیهای قیمتگذاری
فصل دهم: معرفی تاکتیکهای موثر قیمتگذاری
فصل دوازدهم: توزیع انحصاری مالكیتی و فرانچایزی یعنی چه؟
فصل سیزدهم: تاثير ترویج بر رشد چشمگیر کسب و کار شما
فصل پانزدهم: چاشنیهای فروش در بازاریابی چیست؟ فصل هفدهم: فروشندگان چه نقشی در موفقیت کسبوکار ما دارند؟
فصل نوزدهم: دربارهی ذهنیت غلطی که در مورد بازاریابی وجود دارد
در بخشی از کتاب تکنیکهای بازاریابی در بازار ایران
بازاریابی میگوید هر چه ارتباطت را با مشتری قویتر کنی، بیشتر پی میبری که او چه میخواهد. تا پیش از آن تولیدکنندگان با مشتری ارتباط چندانی نداشتند، اما بازاریابی، این روند را تغییر داد و به این صورت درآمد که هر چه قدر ارتباط با مشتری، بیشتر باشد، بازاریابی بهتری انجام خواهد گرفت. حالا ممکن است سوا لاتی در مورد این نحوهی ارتباط وجود داشته باشد. نقلقولی از هنری فورد هست که میگوید: اگر من در ابتدای فعالیتم از مشتریانم میپرسیدم چه جور مَرکَبی را بیشتر دوست دارید؛ آنها احتمالا جواب میدادند یک اسب سریعتر. معنای حرفش این است که مشتریان ذهنیتی راجع به مَرکَب متفاوتی به نام اتومبیل نداشتهاند که حالا بخواهند الهامبخش هنری فورد برای به وجود آوردن رونق در بازار محصولاتش باشند. آیا در اینجا ارتباط قوی و بیشتر با مشتری جهت خلق کالاها، زیر سوال نمی رود؟ در پاسخ باید گفت که مشتری از فورد یک مَرکَب سریعتر میخواسته است؛ بنابراین اصل نیاز مشتری به درستی کشف شده است و حالا خلق کالایی که این نیاز مشتری را به بهترین نحو رفع کند، به عهده خلاقیت هنری فورد بوده است. فورد این پاسخ را به جای تولید یک اسب سریعتر در تولید اتومبیل یافته است؛ بنابراین در اینجا هم همان موضوع ارتباط قوی و بیشتر با مشتری به قوت خود باقی ست. ممکن است گمان شود بازاریابی در مورد طیف خاصی از فرآورده هاست و مثلا شامل فردی نمیشود که دیگ موتورخانه میفروشد. شاید کسی که تأمینکنندهی قطعات برای ایران خودروست، بگوید بازاریابی به کار من نمیآید و بیشتر به درد کالاهای تند-گردش یا FMCG میخورد؛ یعنی همان کالاهای ضروری که ما به تناوب و به شکل دائم از آنها استفاده میکنیم و مواد غذایی شاید مهمترین نمونه آن باشد. از نگاه این افراد، بازاریابی در مورد مشتریان خُرد و در ارتباط با آحاد مردم معنا مییابد.
در پاسخ به این موارد باید به این موضوع بپردازیم که بازاریابی، نوعی نگرش است که در هر تجارتی ممکن است کاربرد داشته باشد. این روندی ست که میتوان آن را در تاریخ بازاریابی مشاهده کرد. بازاریابی در جهان، ابتدا در مورد کالاهای تند-گردش بوده است. کم کم دامنهی آن به خدمات هم کشیده شده است؛ مثلا برای کسانی که فروشنده بیمه بودهاند، بازاریابی، ابزاری کارآمد برای جذب مشتری شده است. گسترهی بازاریابی به تدریج به حوزهی کالای صنعتی کشیده شده و در آنجا خودش را نشان داده و این، مربوط به شرکتهایی ست که با مشتری عادی و مرسوم سر و کار ندارند و مشتریشان صاحبان صنایع دیگر هستند.