پژوهش کتاب کتاب جودت‌ بیک و پسران - پژوهش کتاب

قیمت محصول : $0.00

-بخشی از متن کتاب-
جودت‌بیک تخته نرد دوست نداشت. دو دست پشت سر هم مارس شد. با خودش گفت: «داداشم افتاده تو جا و داره می‌میره، اون وقت من نشسته‌م و دارم تخته نرد بازی می‌کنم!» بعد که خوب تاس آورد و چند بار برد، پاشا به هیجان آمد. کمی بعد جودت‌بیک دوباره روی خط باخت افتاد. یک بار که پاشا برای کاری بیرون رفته بود، به ساعتش نگاه کرد و با تعجب دید که نزدیک یازده شده. فهمید دیگر نمی‌تواند به مغازه سر بزند و عصبانی شد. علاقه‌ی پاشا به تخته نرد و پرچانگی او به نظرش نفرت‌انگیز می‌رسید. پاشا در همان حیص و بیص ماجرای تئاتری را که هنگام سفارتش در پاریس رفته بود، نمک به حرامی یکی از منشی‌ها، چشمه‌ای را که داده بود در قونیه بسازند و رشوه‌ی هنگفتی را که هنگام وزارت اوقافش نپذیرفته بود تعریف کرد. آخرِ یکی از بازی‌هایی که جودت‌بیک در آن بازنده شده بود، خدمتکار آمد و پیش پاشا رفت: «خانم گفته‌ن می‌خوان برن شیشلی، منزل نعیمه‌خانم؛ کالسکه رو می‌خوان»

ادامه…

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 74 views بار دسته بندی : تاريخ : 14 ژوئن 2023 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با محصول باشد منتشر نخواهد شد.